سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

سینا جان امروز با مامانا تصمیم گرفتیم بعد باشگاه بریم پارک و شام و بهتون پیتزا بدیم  وقتی کلاس تموم شد انقد ذوق میکردین که روی پاهاتون بند نبودید 😍 حسابی با هم کیف کردین البته ناگفته نباشه ما مامانا هم کلی خوش گذروندیم😜 بگذار هر ثانیه حال تو خوب باشد ... بگذار رفتنی ها بروند و ماندنی ها بمانند ...!!! تو لبخندت را بزن ! انگار نه انگار ... حال خوب خودت را به هیچ اتفاق و شرایط و شخصی گره نزن ...!!! بی واسطه خوب باش ... بی واسطه شادی کن ... و بی واسطه بخند !!! شک نکن ؛ تو که خوب باشی ، همه چیز خوب تر می شود... خوب تر...

عزیز دل مادر امروز دومین دندونت که لق شده بود  یهویی اقتاد تو دهنت و تو کلی ذوق زده شده بودی سریع به بابایی زنگ زدی و گفتی  راستی تو پست قبلی یادم رفت بگم دو تا دندون شیری وسط پایینیت چون زیرش دندون دراورده بودی مجبور شدیم بکشیم.  تاریخ 95/7/7 رفتیم دندون پزشکی و کشیدیمش خیلی میترسیدی ولی مثل یه جنتل من واقعی رفتار کردی 🥰😍🥰😍🥰😍🥰😍🥰 زندگی چیست به جز لحظه ی خندیدن تو💗💗 ...